سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کبوتر حرم
 
خاطرات خدمت در حرم امام‌رضا علیه‌السلام

اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى، الصِّدّیقِ الشَّهیدِ، صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً، کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ

دیشب توفیقی اجباری دست داد تا شب سنگین نوزدهم ماه رمضون - ضربت خوردن امیر المؤمنین علی علیه السلام - توی حرم پسرش علی بن موسی الرضا(ع) باشم. از عصر به بعد، پیامک‏بارون شده بودم که: التماس دعا. کشیک ما بعد از نماز مغرب و عشا شروع می‏شد. نماز صحن آزادی که تموم شد، با خودم فکر می‏کردم که خدا توفیق داده در بهترین زمان‏ ممکن، تو بهترین مکان روی زمین باشم و برای بهترین بنده‏ی خدا گریه کنم. این فکر، اشک شوق و شزمساری‏مو جاری کرد. تو لحظاتی که می‏شد سیمم وصل بشه - چون در سایر لحظات باید اوضاعو کنترل می‏کردیم - از خدا برای همه‏ی ملتمسین دعا، بهترین‏ها رو خواستم؛ به‏خصوص وقت گفتن «بعلی بن موسی» که همه به احترام امام رضا(ع) بلند می‏شن و رو به ضریحش می‏ایستن.
شما هم منو تو این شبای باقی‏مونده فراموش نکنید.
پ.ن. نگاه هنرمندانه‏ی دوست عزیزم محسن بخشنده، عکاس روزنامه‏ی خراسان و کلی خبرگزاری تو مشهد، رو به مراسم دیشب حرم، این‏جا ببینید.




موضوعات مرتبط:
برچسب‌ها: خاطرات خدمت
به‌تاریخ شنبه 87/6/30 به‌قلم احمد عبداله‌زاده مهنه
لوگوی دوستان
لوگوی دوستان
لوگوی دوستان لوگوی دوستان لوگوی دوستان
نگاه‌های دیگر



بالای صفحه



اینجا خانۀ خودتان است. کبوتر حرم